۱۳۹۳ آبان ۲۷, سه‌شنبه

در اسلام مسئولیت رابطه جنسی و اشتباهات احتمالی‌ ان مستقیماً بر عهده زن است

 شرح عکس: نوشته روی شکم خانوم برهنه‌ فعال مدنی حقوق
بشر [در پاریس] در عکس: شرف تو اینجاست

 در اسلام مسئولیت رابطه جنسی و اشتباهات احتمالی‌ ناشی‌ از رابطه جنسی‌ بین زن و مرد مستقیماً بر عهده زن است. در  در اسلام قانون این است که زن با زیبایی و جذابیت جنسی خود اشتهای جنسی ‏مرد را تحریک می کند و این زن است که باید “نجیب” بماند تا مرد تحریک نشود و به او ‏تعرض نکند.



زن در اسلام یک آلت تناسلی متحرک محسوب میشه:


لا شک ان المرأة کلها عورة لغة و عرفا ...
 اما الحرة البالغة فجمیع بدنها عورة ...
اما المرأة الحرة ، فجسدها عورة ...

منابع :
بحار الأنوار, ج 43, ص 92
وسائل الشیعة ج 27 ص 110، حدیث 33343
جواهر الکلام 8/164
نهایة الاحکام 1/365 ، علامه حلی »
 المعتبر /153 و 154 ، محقق حلی »
 الکافی /139 ، ابوالصلاح حلبی »
الفقه علی المذاهب الاربعة 1/192

داخل پرانتز در اینجا اضافه کنم بدون کتاب هایی مثل جواهر الکلام چیزی از مذهب شیعه باقی‌ نخواهد ماند. کتاب هایی مثل جواهر الکتاب درست تدریسی طلبه‌ها و روحانیون در حوزه علمیه قم هستند و هیچ کس حق نداره این کتاب رو رد کنه حتی خود مراجعه تقلید بزرگ و صاحب نظر مثل خمینی و آیت الله سیستانی

اشاره به « عورت بودن بدن زن » در لسان اکثر فقهاء ، مثل « شهید اول ، مقداد سیوری ، شیخ طوسی ، قاضی ابن براج ، شهید ثانی ، محقق کرکی ، و ... » تصریح شده است .
منبع : مرحوم « فاضل آبی » در « کشف الرموز 1/ 141

کسانی‌ هم مثل « صاحب ریاض » و « صاحب جواهر » می گویند :« از نظر وجوب پوشش ، در حکم عورت اند. یعنی‌ اینکه در مورد موضوع حجاب زن بایستی‌ مثل یک عورت خود را بپوشاند. این دو « صاحب ریاض » و « صاحب جواهر »  نیز رد نکرده اند که عورت دانستن زن در موضوع حجاب اجماع مشهور فقهای شیعه و سنی‌ بوده اند و هستند

ملاصدرا زنان را جزء گروه حیوانات می داند و سپس می نویسد:
فی عنایته تعالی فی خلق الأرض و ما علیها لینتفع بها النسان و منها تولد الحیوانات المختلفه... بعضها للاکل... و بعضها للرکوب و الزینه... و بعضها للحمل... و بعضها للتجمل و الراحه... و بعضها للنکاح... و بعضها للملابس و البیت و الاثاث

«و از عنایات الهی در خلقت زمین، تولد حیوانات مختلف است… که بعضی برای خوردن اند… و بعضی برای سوار شدن و زینت… و بعضی برای بار کشیدن… و بعضی برای تجمل و آسایش… و بعضی برای آمیزش… و بعضی برای تهیه ی پوشاک و خانه و اثاث…»
منبع :   الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج7، ص: 137
اسفار اربعه7: 136 مکتبه مصطفوی

ملا صدرا این حرف‌ها رو از خود ش نمیزنه بلکه برای هر قسمتی‌ که نام میبره به آیه مربوطه قرآن اشاره میکنه:

و بَث فِیهـا مِنْ کل دَابـه بعضهـا للأکل[که بعضی برای خوردن اند] «و الانْعامَ خَلَقَها لَکمْ فِیها دِفْ ءُ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکلُونَ» (نحل:5)
بعضها للرکوب و الزینـه [بعضی برای سوار شدن و زینت] «وَ الْـخَیْلَ وَ الْـبِغالَ وَ الْـحَمِیـرَ لِتَـرْکبُـوها وَ زِیـنَه»(نحـل:8)
و بعضهـا للحمـل [بعضی برای بار کشیدن] «وَ تَحْمِـلُ أَثْقالَکـم اِلى بَلَد لَـم تَکونُـوا بالِغِیهِ إِلا بِـشِق الْأَنْفُسِ إِن رَبکـمْ لَرَوُف رَحِیمُ»(نحل:7)
و بعضها للتجمل و الراحه [بعضی برای تجمل و آسایش] «وَ لَکمْ فِیها جَمالُ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِیـنَ تَسْرَحُـون»(نحل:6)
بعضـهـا للنکـاح [بعضی برای آمیزش] «وَ اللهُ جَـعَلَ لَکمْ مِـنْ أَنْفُسِکـمْ أَزْواجاً »(نحل:72)
و بعضها للملابس و البیت و الأثاث [بعضی برای تهیه ی پوشاک و خانه و اثاث] «وَ جَعَلَ لَکمْ مِـن جُلُودِ الانْعامِ بُیُوتاً تَسْتَخِفونَها یَوْمَ ظَعْنِکمْ وَ یَوْمَ إِقامَتِکم وَ مِن أَصوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشعارِها أَثاثـاً وَ مَتاعـاً إِلى حِیـنٍ»(نحـل:80)

ملاهادی سبزواری در توضیح جمله بالا میگه: :در ادراج و داخل کردن زن در سلک حیوانات، اشارة لطیفی وجود دارد، به این معنا که «زنها به سبب ضعف عقولشان و جمود و انحصارشان بر ادراک جزئیات و رغبت آنها در زخارف دنیا، از روی حق و صدق، نزدیک است ملحق به حیوانات زبان بسته بشوند، چرا که اغلب، سیره آنها حکم چهار پایان را دارد ولی کساء و پوشش آنها به صورت انسان است، تا اینکه از مصاحبت با آنها و از برخوردشان تنفر حاصل نشود و در نکاح با آنها رغبت و میل حاصل شود و از این جهت در شرع مطهر، جانب و طرف مردان غلبه پیدا کرده است

ملاهادی سبزواری، در شرح عبارت ملاصدرا درباره غلبه جزء نگری و ضعف عقل کل نگر در زنان و تمایل آنان به زیورها، کلمات مشهوری دارد. وی در اسرارالحکم نیز به ضعف قوای بدنی زنان اشاره می کند و دلیل مکلف شدن زنان، پیش از مردان را ضعف زن درعقل نظری می داند. به همین دلیل است که شارع دختر را در سنین پایین تر مکلف کرده است تا با رعایت اخلاق، عقل عملی در وی استکمال یابد و ضعف وی در ناحیه عقل نظری جبران شود. افزون بر این، تکلیف، لطفی از جانب خداوند است و چون ارکان و جوارح دختر ضعیف تر است و چون گیاهی لطیف زودتر پژمرده می شود، زودتر تکلیف شده است تا از این لطف محروم نماند.

در جای دیگه میبینیم که میگه:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ عَنْ سُلَيْمَانَ‏ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ قَوْماً أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَيْنَا أُنَاساً يَسْجُدُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ أَمَرْتُ أَحَداً أَنْ يَسْجُدَ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ الْمَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا
اگر سجده کردن برای غیر خدا جایز بود، دستور میدادم تا زن در برابر شوهرش سجده کند. (فروع کافی، ج 5، ص 507)
مکارم الاخلاق طبرسی ص 616
الكافي، ج‏5، ص: 508

اسناد این حدیث هم هستند که زیاد هستند. فقط چند تا برای نمونه میذارم که کسی‌ بهونه‌ نداشته باشه:

سليمان بن خالد، أبو الربيع‏ الهلالي، مولاهم كوفي، مات في حياة أبي عبد الله، خرج مع زيد فقطعت إصبعه معه، و لم يخرج من أصحاب أبي‏
رجال الشيخ - الأبواب، ص: 216

جعفر عليه السلام غيره‏ سليمان بن خالد أبو الربيع‏ الهلالي كوفي مولاهم ق [جخ‏] خرج مع زيد فقطعت إصبعه، و لم يخرج من أصحاب أبي جعفر عليه السلام غيره، صاحب قرءان [قي‏]: خرج معه و أفلت، و في كتاب سعد أنه تاب من ذلك و رجع إلى الحق قبل موته، و رضي عنه أبو عبد الله عليه السلام بعد سخطه، و توجع لموته.
رجال ابن داود، ص: 460

سليمان بن خالد بن دهقان:
أبو الربيع الأقطع، كان قارئاً، فقهياً، وجهاً، روى‏ عن أبي جعفر و أبي عبد اللَّه (عليهما السّلام)، و خرج مع زيد، و لم يخرج معه من أصحاب أبي جعفر (عليه السّلام) غيره، فقطعت يده، و كان الذي قطعها يوسف بن عمر بنفسه، و مات في حياة الصادق (عليه السّلام)، فتوجّع لفقده، و دعا لولده و أوصى بهم أصحابه. و لسليمان كتاب رواه عنه: عبد اللَّه بن مسكان، رجال النجاشي
.قال حمدويه: سألت أبا الحسين أيّوب بن نوح بن درّاج النخعي عن سليمان بن خالد النخعي، أ ثقة هو؟ فقال: كما يكون الثقة،
رجال الكشّي «2962»

ثقة، و في كتاب سعد: أنّه خرج مع زيد فأفلت، فمنّ اللَّه عليه و تاب و رجع، الخلاصة
نقد الرجال، ج‏2، ص: 360

«مالك بن عطية الأحمسي»
أبو الحسين البجلي ثقة من أصحاب الصادق عليه السلام له كتاب روى عنه عبيس (النجاشي) روى عنه الحسن بن محبوب (الفهرست).
تأريخ الفقهاء و الرواة (المنتخب)، روضةالمتقين‏ج‏14، ص: 419

و ابن محبوب و مالك ثقتان سيجي‏ء ترجمتهما.
تأريخ الفقهاء و الرواة (المنتخب)، روضةالمتقين‏ج‏14، ص: 75

و يمكن القول بصحته لما ذكر، و لصحته، عن ابن محبوب و هو من أهل الإجماع‏
تأريخ الفقهاء و الرواة (المنتخب)، روضةالمتقين‏ج‏14، ص: 147

«قال نصر بن الصباح: أحمد بن محمد بن عيسى لا يروي عن ابن محبوب، من أجل أن أصحابنا يتهمون ابن محبوب في روايته عن أبي حمزة، ثم تاب أحمد بن محمد فرجع، قبل ما مات، و كان يروي عمن كان أصغر سنا منه‏
معجم رجال الحديث، ج‏3، ص: 88

المتوفى سنة (150)، و ذلك لما في الكشي من أن أحمد بن محمد تاب عن اتهامه فرجع قبل ما مات، و كان يروي عمن كان أصغر سنا من ابن محبوب، و يؤكد ذلك أن النجاشي صرح بذلك حيث قال في ترجمة أحمد بن محمد بن عيسى، قال الكشي: عن نصر بن الصباح: ما كان أحمد بن محمد بن عيسى يروي عن ابن محبوب من أجل أن أصحابنا يتهمون ابن محبوب في روايته عن أبي حمزة الثمالي‏
أحمد بن محمد أبي نصر البزنطي، ثقة، مولى السكوني (السكون)، له كتاب الجامع، روى عن أبي الحسن موسى.
رجال الشيخ - الأبواب، ص: 352

از اون بدتر قرآن زن را از نظر طبیعی مبتلا به بیماری سادیسم جنسی‌ میداند

... و اللاتى تخافون نشوزهن ...نسا ۳۴
 تفسیر این آیه ۳۴ نسا برگرفته از تفسیر نمونه:

زيرا: اولا: آيه ، مساءله تنبيه بدنى را در مورد افراد وظيفه نشناسى مجاز شمرده كه هيچ وسيله ديـگـرى دربـاره آنـان مفيد واقع نشود، و اتفاقا اين موضوع تازه اى نيست كه منحصر به اسلام باشد، در تمام قوانين دنيا هنگامى كه طرق مسالمت آميز براى وادار كردن افراد به انـجـام وظـيـفـه ، مؤ ثر واقع نشود، متوسل به خشونت مى شوند، نه تنها از طريق ضرب بـلكـه گـاهـى در مـوارد خـاصـى مـجـازاتـهـايـى شـديـدتـر از آن نـيـز قايل مى شوند كه تا سرحد اعدام پيش مى رود. ثالثا: روانكاوان امروز معتقدند كه جمعى از زنان داراى حالتى بنام تفسير ((مازوشيسم )) (آزارطـلبـى ) هـسـتـنـد و گـاه كه اين حالت در آنها تشديد مى شود تنها راه آرامش آنان تـنـبـيـه مـختصر بدنى است ، بنابر اين ممكن است ناظر به چنين افرادى باشد كه تنبيه خفيف بدنى در موارد آنان جنبه آرام بخشى دارد و يك نوع درمان روانى است . مـسلم است كه اگر يكى از اين مراحل مؤ ثر واقع شود و زن به انجام وظيفه خود اقدام كند مـرد حـق نـدارد بـهـانـه گـيـرى كـرده ، در صـدد آزار زن بـرآيـد، لذا بـه دنبال ايـن جـمـله مـى فـرمـايـد: ((اگـر آنـها اطاعت كنند به آنها تعدى نكنيد)) (فان اطعنكم فلا تبغوا عليهن سبيلا) آیه 34 سوره نساء- تفسیر نمونه

توضیح: البته اینجا منظورش از واژه‌های "مازوشيسم" و "آزارطـلبـى " سادیسم جنسیه و در مورد کلمه "نشوزهن" در آیه نسا ۳۴ بکار رفته.

یادم رفت در مورد آیه ٣٤ نسا اضافه کنم که:

در چه مواردی زن ناشزه می شود؟
1-عدم تمکین زن از شوهر
2-خارج شدن از خانه بدون اذن ورضایت شوهر.
3-پاک نکردن خود ازهر انچه باعث دور کردن شوهر از تمتعات ولذات می گردد.
4-ترک نظافت ویا ترک ارایش،اگر شوهر انرا طلب کند.

اگراز خانمی نشانه های نشوز ونافرمانی ظاهر شد،مثلا در حرف زدن وانجام کارها بسیار تند وخشن عمل کرد ویا با شوهر قهر کند ویا خدای نا خواسته به شوهر اهانت کند،شوهر باید اورا نصیحت کند.

اگر زن نصیحت شوهر(که در مسئله پیش گفته شد) را نشنود ویکی از کارهائی که باعث نشوز او را انجامدهد(مثلا بدوناذن شوهراز منزل خارج شود ویا خودرا برای استمتاعات شوهر مهیا نکند و..)در این صورت مرد میتوااند با اوقهر کند واز همخوابی با او دوری کند؛ یعنی یا در رختخواب به او پشت کند ویا اصلا نزد او نخوابد.

اگرزن با قهر کردن نیز دست از نافرمانی شوهر برنداشت ،مرد می تواند به اندازه ای که باعث تنبه و ترک نافرمانی او گردد ویرا تنبیه کند، ولی بیش از ان جایز نیست واگر باز هم زن تمکین نکرد میتوان تنبیه را بیشتر کند.البته به شرط اینکه قرمزوکبود،ویا موجب جراحت بدن او نشود.

امام:تحریر- کتاب نکاح ، القول فی النشوز، م،1
سیستانی:منهاج الصالحین؛ج3 م:353
فاضل:شرح تحریر الوسیله،کتاب نکاح ،ص468
مکارم: استفتائ.
http://makarem.ir/question/viewquestion.aspx?lid=0
عروه الوثقی ؛بحث نکاح؛ القل فی النشوز

در جای دیگه میبینیم که قرآن میگه:
و اِنِ امراةٌ خافت من بعلها نشوزاً اَو اعراضاً فلا جُناح علیها اَن یصلحا بینهما صلحاً والصلح خیرٌ
«اگر زنی از اعتراض شوهرش بیم داشته باشد، اشکالی ندارد با یکدیگر صلح کنند (پاره ای از حقوق را صرفنظر کنند) و صلح بهتر است!»
نساء آیه 128

"بعل" در زبان عربي به معناي رئيس و رب النوع و بت و صنم و مانند آن آمده است. در آيات قرآن هرگاه اين واژه به كار رفته مراد از آن شوهر و جفت زن است به جز در آيه 125 سوره صافات كه به معناي بت و صنم مي باشد. به عبارت دیگر زن باید به شوهرش مانند یک « خدا» احترام بگذارد و به گفته پیامبر اسلام(ص) زن برای شوهر در حد «سجده کردن» تواضع و کوچکی کند. به نظر طبري در تفسير كبير او، بعل در اين كاربرد واژه اي عربي از واژگان اهل يمن است كه به معنا ومفهوم رب و پروردگار وخدايگان است. از اين رو مي توان گفت كه معناي آن چندان تفاوتي با معناي مالك و صاحب كه در آرامي و يا سامي ريشه داشته نخواهد داشت؛ زيرا محققان براين باورند كه واژه بعل از ريشه سامي و يا آرامي است و در زبان وادبيات ايشان به معناي مالك و صاحب و پروردگار به كار مي رفته است. برخي ديگر براين باورند كه اقوام سامي به زميني كه داراي آب كافي بود و نيازي به آبياري نداشته و در آن زمين درختان ميوه خوبي به عمل مي آمد سرزمين بعل مي گفتند كه در حقيقت پروردگار و رب درختان و گياهان خود بوده و نيازي به آبياري آسماني (باران) يا زميني از راه نهر ندارد. از اين رو شوهر و جفت زن را بعل گفته اند كه در حقيقت خدايگان زن و پروردگار اوست و به نوعي مالكيت و سروري دارد. در كاربردهاي اقوام كهن براي بيان مفاهيمي مهم چون شوهر، احترام و بزرگي و سيادت و آقايي مطرح و مهم بوده است. از اين رو از واژگاني بهره گرفته مي شد كه در حد و اندازه پرستش بوده است.

در آخر یک چیز روک به خانوم‌ها بگم، اگر تساوی حقوق میخواهید بایستی‌ اولا بدونید که تساوی حقوق یعنی‌ مسئولیت بیشتر و زندگی‌ سختر برای خانوم ها، دوما بایستی‌ آستین‌ها رو بالا بزنید و برای حق خودتون بجنگید. اونهم با چند و دندون. این عکس رو عمدا گذاشتم تو پست و اگه خوب نگاه کنید پیامی که این عکس میده خیلی‌ بیشتر و عمیق‌تر از خود پسته

ببخشید زیاد نوشتم. امیدوارم از حوصله خواندن خارج نشه. همچنین لطفا شر یادتون نره. اصلا هم مهم نیست به نام کی‌ باشه.


د‌ن بهرامی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر